مطالب

بررسی سند و دلالت داروی منتسب به امام کاظم(ع)

حوزه/ حجت الاسلام الهی منش به بررسی سندی و روایی داروی معروف امام کاظم(ع) که تجویز این روزهای طب اسلامی برای درمان کرونا است، پرداخت.

به گزارش خبرگزاری«حوزه» از اصفهان، این روزها شاهد بحران کرونایی در سطح کشور و جهان هستیم، وضعیت قرمزی که که دنیا را به میدان جنگ جهانی سوم، البته از نوع دیگری از جنگ تبدیل کرده است.

کووید ۱۹ ویروسی است که خبرهای مرتبط با آن این روزها در صدر اخبار دنیا  مطرح است، اما در این میان، بازار تجویزات مختلف برای درمان و یا به عبارتی کاهش آسیب  جسمانی در قبال این ویروس از سوی افراد مختلف تجویز می شود.

در ایران  و اصفهان هم از زمان ورود این ویروس مکررا از سوی برخی، داروی امام کاظم(ع) جهت تقویت سیستم ایمنی دفاعی بدن تجویز شد. بر همین اساس حجت الاسلام محمد الهی‌منش کارشناس فقه و احکام نمایندگی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات اصفهان به بررسی سند روایی این دارو پرداخت.

وی بیان کرد: قبل از هر چیز چند نکته باید تذکر داده شود، نکته‌ی اول اینکه در تمام دنیا در کشورهای پیشرفته یا غیر آن، از گیاهان و ادویه جات برای درمان استفاده می شود، چرا که در خواص مفید آنها هیچ شک و تردیدی نیست و بعید می دانم کسی منکر این جهت باشد.

کارشناس فقه و احکام ادامه داد: در تمام کشورها از طب سنتی به عنوان طب مکمل استفاده می کنند و اینطور نیست که نزد دانشمندانشان «همه طب سنتی، اندازه آزمایش پاستور ارزش نداشته باشد» حتی برخی از داروهای شیمیایی امروز منشأ گیاهی دارند و در تمام دنیا حتی کشورهای پیشرفته مثل چین، کانادا و… درمان با اینگونه گیاهان، امر پذیرفته شده ای است و از آن طرف هم اطبای سنتی نیز منکر دستاوردهای طب جدید در درمان بیماریهای لاعلاج نمی شوند تا کتاب های علمی را آتش بزنند.

حجت الاسلام الهی منش توضیح داد: نکته ی دوم آنکه همه می دانیم که دین مبین اسلام به همان اندازه که به سلامت روح اهمیت می دهد به سلامت جسم هم بها داده است تا آنجا که فرمود «عقل سالم در بدن سالم است» و حتی اگر عبادتی مضر به حال جسم باشد، وجوب آن تبدیل به حرمت می شود. شاهد این بها دادن، روایات معتبری است که در علل تحریم بعضی از خوراکی ها و غیر آن وارد شده است. مثل روایاتی که علت حرمت خون یا میته را موجب افساد بدن بودن این دو می داند.

وی افزود: به همین دلیل، خیلی طبیعی است که حضرات معصومین علیهم السلام خودشان یا در جواب سؤالهای پزشکی که از ایشان شده است مطالبی را بفرمایند و در هیچ روایتی نفرموده اند اینگونه سؤالها را از ما نپرسید و جزء شئون ما نیست بلکه فرمودند: «العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان».

کارشناس دینی خاطرنشان کرد: نکته ی سوم اینکه مشهور علمای شیعه قبول دارند که همه کتب روائی و همه روایات قطعی الصدور و قطعی الدلاله نیستند و نیاز به بررسی روایات از حیث سند و دلالت دارند و به صرف وجود یک روایت طبق آن فتوا نمی دهند و در روایات طبی هم که مربوط به سلامتی است نمی توان با تمسک به قاعده تسامح در ادله سنن بدون بررسی سند و دلالت آن حدیث را به امام معصوم نسبت داد.

وی تصریح کرد: با توجه به مقدمات مذکور به بررسی روایت داروی معروف شده امام کاظم علیه السلام می پردازیم، منبع این روایت کتاب طب الائمه است، نویسندگان این کتاب دو برادر به نام حسین بن بسطام بن سابور الزیات و برادرش عبد الله هستند، هر دوی این دو نویسنده امامی(شیعه)  هستند ولی وثاقتشان ثابت نشده است و حتی یک روایت هم در کتب اربعه ندارند.

حجت الاسلام الهی منش عنوان کرد: در این کتاب نزدیک ۴۰۰ روایت طبی وجود دارد، روایات این کتاب برخی مسند و برخی مرسل هستند یعنی برخی از آنها سند دارد و متصل به معصوم است و واسطه‌ نقل خبر تا امام معصوم علیه السلام وجود دارد و برخی از این روایات واسطه ها افتاده اند که از ارزش سند می کاهد، عده کمی از بزرگان از این کتاب به عنوان منبع کتاب خودشان استفاده کرده اند.

وی با بیان اینکه مرحوم طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق برخی روایات این کتاب و مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه ۱۱۳ روایت از این کتاب را انتخاب کرده که همگی آنان به خاطر مجهول بودن راویان ضعیف هستند، گفت: در هر حال بین صاحب کتاب طب الائمه و امام معصوم سه راوی وجود دارد، راوی اول: «السری بن احمد بن السری» که مجهول است و حتی یک روایت در کتب اربعه ندارد، نفر دوم: «یحیی بن یحیی الارمنی» نیز مجهول و دارای توثیق نیست، راوی سوم، محمد بن سنان است که مورد اختلاف بزرگان است و مشهور او را تضعیف می کنند.

این کارشناس احکام دینی خاطرنشان کرد: لذا این روایت از نظر سند به هیچ عنوان معتبر نیست. برای بررسی دلالت روایت، متن روایت را مشاهده کنیم: امام رضا علیه السلام می فرماید: «امام کاظم(علیه السلام) بیمار شدند و پزشکان نزد ایشان آمده و برایشان نسخه‌های عجیب نوشتند، حضرت فرمودند: به کجاها می‌روید؟! به سید و آقای این داروها اکتفا کنید.
هلیله و رازیانه و شکر در سه ماه اول تابستان(فصل گرما)، در هر ماه سه مرتبه و در سه ماه اول زمستان(فصل سرما)، در هر ماه سه روز و سه مرتبه (مصرف می شود) و به جای رازیانه، مصطکی قرار داده می شود؛ پس (فرد) به بیماری مبتلا نمی‌شود مگر بیماری مرگ.».

وی اذعان داشت: روایت از یک جهت وضوح دارد، ولی از دو جهت محل بحث است، اما از نظر زمان مصرف آن، هر روز نیست بلکه زمان و مقدار مصرف ادویه در تابستان و زمستان را ۳ ماه و ۳ روز در هر ماه میداند. که ظاهرا مراد سه روز پشت سر هم است و ممکن است سه روز مختلف مثل اول و وسط و آخر ماه باشد، اما دو جهتی که معلوم نیست: یکی این است که آیا برای همه افراد مناسب است یا منع دارویی دارد؟ چنانچه اطبا با آن همه روایتی که در فضلیت حجامت وارد شده برای همه و در همه احوال توصیه نمی کنند.

حجت الاسلام الهی منش یادآور شد: جهت دومی که نامعلوم است: مقدار جزء تشکیل دهنده هر یک از این سه با هم است و بر اهل تحقیق در این فن پوشیده نیست که مقدار هر یک از این ها تاثیر خاص خود را دارد، نکته مهم دیگری که ما از این حدیث استفاده می کنیم این است که این دارو جنبه پیشگیرانه مانند واکسن دارد تا درمان.

وی ادامه داد: دلیل این استظهار؛ یکی اینکه برای مصرف، زمان مشخص تعیین کرده و دوم اینکه می فرماید «اگر کسی چنین کند مریض نمی شود مگر به مرض موت». اما اینکه جنبه درمانی داشته باشد از این روایت استفاده نمی شود.

این کارشناس دینی عنوان کرد: نتیجه بحث اینکه اولا نباید این دارو را به طور قطعی به معصوم نسبت داد و بگوییم داروی امام کاظم علیه السلام بلکه باید احتیاط کنیم و بگوییم داروی منسوب به امام کاظم علیه السلام، ثانیا بگوییم امید است این دارو تأثیر بگذارد، ثالثا باید مقدار ترکیب این داروها در لابراتوارها و آزمایشگاه ها مشخص شود و همچنین مشخص شود که چه افرادی می توانند استفاده کنند و چه افرادی نباید استفاده کنند، چرا که طبیعت این ادویه گرم است. چنانچه در خواص هلیله گفته شده مصرفش برای زنان باردار و بعضی افراد مناسب نیست.

وی بیان داشت: در پایان توجه عزیزانی که مبادرت به درمان با روایات طبی می کنند را به عبارت شیخ صدوق در کتاب اعتقادات امامیه ص ۱۱۵ جلب می کنم: برخی از این روایات با توجه به موقعیت جغرافیایی مکه و مدینه صادر شده، پس احتمال تاثیر شرائط جغرافیایی  مطرح است، دوم؛ احتمال دارد امام چون عالم به طبع سؤال کننده است پاسخ اختصاصی به سائل داده است. سوم اینکه برخی از روایات را مخالفین شیعه با تدلیس و تحریف اضافه کرده اند، پس هر روایتی حجت نیست، نکته چهارم آنکه بر برخی روایات احتمال سهو راوی حدیث وجود دارد و در آخر برخی نیز احتمال تقطیع روایت و یا فراموشی بخشی از آن وجود دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *